مدافع آرمان ها .سرباز ولایت

ازازل در طلبت چشم ترم گفت حسین هرکجا بال زدم بال و پرم گفت حسین

مدافع آرمان ها .سرباز ولایت

ازازل در طلبت چشم ترم گفت حسین هرکجا بال زدم بال و پرم گفت حسین

آتش نمی سوزاند ابراهیم را

ودریایی که غرق نمی کند موسی را

مادری که کودک دلبندش را به دست موجهای  خروشان نیل می سپارد

تابرسد به خانه فرعون تشنه به خونش

ودیگری را برادرانش به چاه می اندازد

سراز خانه عزیز مصر در می آورد

مگر زلیخا زندانیش می کند.اما عاقبت برتخت ملک می نشیند

از این قصص قرآنی هنوز هم نیاموختی؟ که اگر همه عالم قصدضرر رساندن  به تورا داشته باشند

وخدا نخواهد،نمی توانند

اوکه یگانه تکیه گاه من وتوست

پس

به تدبیرش اعتماد کن

به حکمش دل بسپار

به او توکل کن

و به سمت او قدم بردار

  • احمد قیاسوند

دیگر دلم از دست همه گرفته ....... از دست همه

از تما کسانی که ساکن کوچه شهید (.....)  هستند اما وقتی پیرزن قد خمیده را می ببینند که زنبیلی حاوی نان و سبزی  را بدست گرفته  وبه سختی قدم بر می دارد.باحالتی که انگار از بی معرفتی ((جوانان جامعه رنج میبرد و میگوید :تورا به خدا نگاه کن ،آیا پیرزن پسری ندارد که خود برای مایحتاج خانه این چنین سختی نکشد ))

ونمی دانند این پیره زن مادر همان شهیدی است که انها زیر تابلوی نام او ایستاده اند

دلم گرفته

ازتمام کسانیکه ناکسند

از عارفان بی معرفت

از عالمان که عادل نیستند

از عارفانی که عاشق نیستند

ازعاشقانی که خالص نیستند

واز مخلصانی که بسیجی نیستند

ازبسیجی نمایانی که جاهلند

از ساکنان کوچه علی چپ

از تمام خون هایی که رنگین ترند.

از تمام آنها که نماینده مجلس هستند اما نماینده مردم نیستند

از ذاکرینی که یاد خدا نمی کنند.

ازشورداران بی شعور ،

از شعورداران  بی شور ،

از آنهاییکه بین گل کاکتوس وگل لاله فرقی نمی گذارد،

ازآنانکه نهج البلاغه وروزنامه رایک جور میخوانند.

از حسین پرستان حسین نشناس ،

از حسین دوستان زینب آزار ،

از همه آنانکه زیارت عاشورا را می خواننداما عاشورایی نیستند ،

 از تمام سوال کنندگان که بدنبال جواب نیستند

از تمام آنهایی که هدفشان وسیله است که توجیه می کنند،

از تمام آنهاییکه کربلا می روند اما کربلایی نیستند ،

از همه کسانی که قمه را فقط برسرخود می زنند نه برسریزیدیان

از تمام کسانی که شمع بیت المال رابه این خاطر خاموش می کنند که جیبشان نسوزد

ازچشمهای نامحرم نواز ،

ازگوشهایی که کرهای مصلحتی هستند .

ازآنان که توجیح می کنند.

ازآنان که توجیح می شوند.

از توجیح

از توجیح

از توجیح

  • احمد قیاسوند

کافیست
صبح که چشمانت رابازمیکنی
لبخندی بزنی جانم
صبح که جای خودش رادارد
ظهروعصر وشب هم بخیر میشود

 

  • احمد قیاسوند

✨﷽✨

🔴عاقبت طمع و گدایی،در عین بی نیاز بودن!

✍اسماعیل بن احمد می گوید: سر راه امام حسن عسکری (علیه السلام) نشستم، وقتی که از نزدیک عبور می کرد،از فقر خود شکایت کردم و در خواست کمک نمودم! گفتم: به خدا یک درهم بیشتر ندارم، صبحانه و شام نیز ندارم!آن حضرت علیه السلام فرموند: به اسم خدا،سوگند دروغ می خوری... چون تو 200 درهم زیر خاک پنهان کرده ای. سپس به غلامش فرموند: هر چه همراه داری به اسماعیل بده. غلامش صد دینار به من داد.

سپس امام حسن عسکری علیه السلام به من فرموند: این را بدان که هرگاه احتیاج بسیاری به آن دینارهائی که در زیر خاک نهاده ای پیدا کردی، از آنها محروم خواهی شد. اسماعیل می گوید: همان گونه که امام حسن عسگری علیه السلام فرموده بودند، همانطور شد... زیرا ۲۰۰ دینار در زیر خاک پنهان نموده بودم، تا برای آینده ام پس انداز باشد. اما مدتی گذشت نیاز شدید به آن پیدا نمودم، رفتم تا آن را از زیر خاک بیرون آورم، خاک را رد کردم دیدم پولها نیست.

💥معلوم شد پسرم اطلاع پیدا کرده و آن پولها را از آنجا برداشته و فرار کرده است.. چیزی از آن پولها به دستم نرسید و طبق فرموده امام حسن علیه السلام در حالت شدید نیاز از آن پولها محروم شدم. 

 📚اصول کافی،باب مایفصل به 
دعوی المحق و المبطل حدیث۱۴، ص۵۰۹

  • احمد قیاسوند

عملیات طبق نقشه "ابن زیاد"

✍️ مزدوران آمریکا و انگلیس و اسرائیل و عربستان در منطقه، می خواهند دقیقا همان کاری را بکنند که عبید الله بن زیاد  در کوفه کرد؛ اکثریت ربایی!
🔹او وقتی از جانب یزید مامور شد قبل از امام حسین علیه السلام به کوفه برود، با نقاب وارد شهر شد و خود را جای امام جا زد. عبید الله هنگام ورود به کوفه، چند ده نفر بیشتر به همراه نداشت و حال آن که 30 هزار نفر از عوام و خواص شهر با امام حسین (ع) و سفیر او جناب مسلم بن عقیل بیعت کرده بودند.
♦️فرستاده یزید، بنا را بر تطمیع برخی بزرگان و تهدید توامان آنها و مردم گذاشت. هم پول خرج کرد و پنهانی آدم  خرید، هم تهدید و مرعوب کرد، و هم دستور داد در میان مردم شایعه کنند که سپاه بزرگ یزید در راه است و به زودی به کوفه می رسد.
🔹او هم سرگرم اسیر گرفتن بی سر و صدا از برخی بزرگان دنیا طلب بود؛ هم مشغول وحشت افکنی و ترور؛ و هم عملیات سنگین روانی به قصد منفعل کردن مردم و پراکندن آنها از اطراف فرستاده امام حسین (ع) تدارک دیده بود.
♦️اینجا خیانت های بزرگی اتفاق افتاد. هانی بن عروه، بزرگ قبیله بنی مراد و مذحج بود و 12 هزار نفر از او اطاعت می کردند. عبیدالله دستور بازداشت هانی را داد و مزدوران او در زندان، تا حد مرگ به شکنجه هانی پرداختند.
🔹وقتی در شهر شایع شد که عبید الله، هانی را به قتل رسانده، انبوه مردان قبیله او، دار الاماره را به محاصره در آوردند. اما عبید الله با تکذیب موضوع، پیشنهاد کرد شریح قاضی کوفه، نزد هانی در زندان برود و خبر بیاورد.
♦️مردم پذیرفتند و شریح که پیشاپیش تطمیع شده بود، با وجود مشاهده سر و وضع هانی در زندان، به جای این که واقعیت را به مردم بگوید، مدعی شد هانی زنده و سالم است و بدین ترتیب، اکثریتی که همان جا می توانستند راه جنایتکار تروریستی مانند ابن زیاد را سد کنند، پراکنده شدند.
🔹بدین ترتیب، اقلیت رعب افکن و تطمیع گر و فریبکار، توانست ابتدا هانی را بکشد و سپس، اطراف مسلم بن عقیل را از مردم خالی کند و او را در مظلومیت تمام به شهادت برساند. در ماجرای قیام امام حسین (ع) که به دعوت مردم کوفه انجام گرفت، ورق از همین جا برگشت.
♦️پس از فاجعه کربلا، ابن زیاد و یزید و حجاج بن یوسف بر کوفه و مکه و مدینه حاکم شدند و چنان جنایت هایی نسبت به همه مردم به راه انداختند و چنان دیکتاتوری و سرکوبی حاکم کردند که در تاریخ بی سابقه است.
🔹مربع خباثت در منطقه (آمریکا، انگلیس، اسرائیل و عربستان) پس از شکست های پیاپی از ملت ها در ایران و عراق و سوریه و لبنان و یمن -و همچنین مردم ونزوئلا و بولیوی و نیکاراگوئه و ...- می خواهند همان نقشه ابن زیاد برای کودتا را پیاده کنند، به کمک اقلیتی مزدور و نقابدار، برخی خواص و اکثریت مردم را مرعوب و منفعل و گیج نمایند و سپس با قهر و غلبه، جنگ ناکام با ملت ها را مغلوبه کنند.
♦️بیداری و مقاومت اسلامی، و شجاعت و بصیرت ملت هاست که می تواند باطل کننده جادوی ارعاب و تطمیع و فریب جبهه استکبار است؛ یعنی دقیقا همان موقعیت شناسی که ملت ما در مقابل فتنه انگیزی اخیر دشمن از خود نشان داد. این پیچیده ترین مواجهه جبهه ایمان با جبهه شیطان است و پایداری توام با صبر و روشنگری می تواند، مایه رشد و پیشرفت ملت ها شود.

 

 

  • احمد قیاسوند

  • احمد قیاسوند

_علل نکوهش کوفیان 

ای مردم رنگارنگ ،ودل های پریشان و پراکنده ،که بدن های شان حاضرو عقل های شان ازآن ها غایب و دور است !من شما رابه سوی حق می کشانم .ولی چونان بزغاله هایی که از عرّش شیر فرار کنند .می گریزید !هیهات که با شما بتوانم تاریکی را از چهره عدالت بزدایم،وکجی ها را که در حق راه یافته،راست نمایم .

-فلسفه حکومت اسلامی

خدایا تومی دانی که جنگ و درگیری ما ،برای به دست آوردن قدرو حکومت وثروت نبود،بلکه می خواستیم نشانه های حق ودین تورا به جایگاه خویش بازگردانیم ودرسرزمین های تواصلاح راظاهر کنیم .تابندگان ستمدیده ات در امن وامان زندگی کنند .وقوانین ومقررات فراموش شده توبار دیگر اجرا گردد.

_شرایط رهبراسلامی

خدایا!من نخستین کسی هستم که به توروی آوردم ودعوت توراشنیدم واجابت کرد؛درنماز،کسی از من جزرسول خدا(ص)پیشی نگرفت ؛همانا شما دانستید که سزاوار نیست بخیل برناموس وجان و غنیمت ها واحکام مسلمین ،ولایت ورهبری یابد،وامامت مسلمین راعهده دار شود،تادراموال آنها حریص گردد؛ونادان نیزلیاقت رهبری ندارد تابانادانی خودمسلمانان رابه گمراهی کشاند؛وستم کار نیز نمی تواند رهبر مردم باشد،باستم حق مردم راغضب و عطاهای آنان راقطع کند ؛ونه کسی که درتقسیم بیت المال عدالت ندارد ،زیرا دراموال وثروت انان حیف ومیل کند وگروهی رابرگروهی مقدم می دارد؛ورشوه خوار درقضاوت نمی تواند امام باشد ،زیرا برای داوری با رشوه گرفتن،حقوق مردم را پایمال ،وحق رابه صاحبان ان نمی رساند و آن کس که سنت پیامیر راضایع می کند لیاقت رهبری ندارد ،زیرا که امت اسلامی رابه هلاکت می کشاند .

  • احمد قیاسوند

  • احمد قیاسوند

بسمه تعالی

هستیم برآن عهدی که بادل بستیم       ازعشق حسین بن علی سرمستیم 

ابناء خمینی همگی یک دستیم            چون رود به دریایی ولی پیوستیم 

ماملت گریه سیاسی هستیم               این روضه دگر روضه درباری نیست 

ما ملت گریه سیاسی هستیم               

باخون شده محکم علمش این کشور       قربانی سازش نشود این لشگر 

دوران بزن در رو گذشته است دیگر        اولاد علی را چه حراص از خیبر 

کافیست که لب تر کند اینجا رهبر            تاقدس که پیچ و خم دشواری نیست 

اخر برسد منجی عالم روزی                   دنیا بکنید جامه ماتم روزی 

شیطان بخورد سیلی محکم روزی           حیفا بشود خط مقدم روزی 

برکعبه زند فاطمه پرچم روزی دروعده حتمی حق انکاری نیست

شاعر حامداحمدی 

 

  • احمد قیاسوند

ازازل در طلبت چشم ترم گفت حسین

 هرکجا بال زدم بال وپرم گفت حسین 

مادرم داد به من شیر محبت اما من حسینی شدم از بس پدرم گفت حسین 

هرچه دارم همه ازلطف پدر بود که بنشسته به بالین سرم تا به سحر گفت حسین 

تاکه نام گل تو واشد به لبم بازپدر گفت شکر خدایا پسرم گفت حسین 

اگر به جز عشق حسین در سرم باشد خداکند که روز آخرم باشد 

از عشق علی مددگرفتیم آن چیز که می شد گرفتیم .

  • احمد قیاسوند